لباس طراحی کنید
بنده زمان ریاستجمهورى در شوراى عالى انقلاب فرهنگى قضیهى طرح لباس ملى را مطرح کردم و گفتم بیایید یک لباسملى درست کنیم؛ بالاخره لباس ملى ما که این کت و شلوار نیست. البته من با کت و شلوار مخالف نیستم؛ خود من هم گاهى اوقات در ارتفاعات یا جاهاى دیگر ممکن است کاپشن هم بپوشم؛ ایرادى هم ندارد؛ اما بالاخره این لباس ملى ما نیست. عربها لباس ملى خودشان را دارند، هندىها لباس ملى خودشان را دارند، اندونزىیایىها لباس ملى خودشان را دارند، کشورهای گوناگون شرقى لباسهاى ملى خودشان را دارند، آفریقایىها لباسهاى ملى خودشان را دارند و در مجامع جهانى هر کس لباس ملى خود را دارد؛ افتخار هم مىکنند. ما در جایى رئیسجمهوری را دیدیم که لباس ملیشان عبارت بود از دامن! مرد بزرگ، دامن پوشیده بود! پاهاى او هم لخت بود! یک دامن تقریباً تا حدود زانو، و هیچ احساس حقارت هم نمىکرد. با افتخارِ تمام در آن جلسه شرکت مىکرد؛ مىآمد و مىرفت و مىنشست. این، لباس ملى اوست؛ ایرادى هم ندارد. عربها با تفاخر، لباس ملى خودشان را مىپوشند - پیراهن بلند و چفیه و عقال - و ممکن است به نظر من و شما هیچ منطقى هم نداشته باشد؛ اما لباسِ آنهاست و آن را دوست دارند. من و شما که ایرانى هستیم،لباسمان چیست؟ شما نمىدانید لباس ما چیست. البته من نمیگویم طرح این لباس حتماً باید برگردد به لباس پانصد سال قبل؛ ابداً. من میگویم بنشینید براى خودتان یک لباس طراحى کنید. البته الان این را از شما نمىخواهم؛ این را من در شورای عالى انقلاب فرهنگى مطرح کردم. آن روز ما یک بخش دولتى را مأمور کردیم و گفتیم دنبال این کار بروید. یک کارِ مقدماتى هم کردند، اما آن را به جایى نرساندند؛ دورهى ریاستجمهورى ما هم تمام شد! من مىخواهم بگویم اگر شما موى سرتان را میخواهید آرایش کنید، اگر میخواهید لباس بپوشیداگرمی خواهید
سبک راه رفتن را تغییر دهید، بکنید؛ اما خودتان انجام دهید؛ از دیگران یاد نگیرید.